معاونت پژوهش حوزه علمیه الزهراء سلام الله علیها ارومیه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مناسبت ها،ولادت حضرت زینب

05 اسفند 1393 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه

کربلا شهريست اي دل شهريارش زينب است

اعتبارش از حسين و اقتدارش زينب است

نام زينب با حسين حک گشته در ايوان دل

دل که شد بيت الحسين نقش ونگارش زينب است

شيعه دارد در دلش يکتا کتاب قيمتي

ناشرش باشد حسين ، آموزگارش زينب است

هرکه نازد بر کسي زينب بنازد بر حسين

جان زهرا اين حسين دار و ندارش زينب است

 2 نظر

مناسبت ها،ولادت حضرت زینب

05 اسفند 1393 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه

تولد زينب(س) و گريه پيامبر بر مصايب آن

زينب كبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 يا 6 هجرت در مدينه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا (ص) رسيد. رسول خدا (ص) براى ديدار او به منزل دخترش ‍ حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:

((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم )).

فاطمه (س) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم ، چرا گريه مى كنى ؟!

ویژه نامه,حضرت زینب,زینب,ولادت حضرت زینب,ویژه نامه ولادت حضرت زینب,ویژه نامه حضرت زینب,گریه پیامبر,روز پرستار,حرم حضرت زینب,روایت از حضرت زینب

رسول خدا (ص) فرمود: ((گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مى شود و چه مصيبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى كند)).

در آن دقايقى كه آرام اشك مى ريخت و نواده عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن كسى را به او مى دهند كه بر دو برادر او حسن و حسين گريه كند)).(1)

ولادت و پرورش زينب

درست ترين گفتار آن است كه سيدتنا زينب كبرى (س) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنيا آمده ، و تربيت و پرورش ‍ آن دره يتيمه و مرواريد گرانبها و بى مانند در كنار پيغمبر اكرم (ص) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ، و غذاي خود را از وجود مطهر زهراي مرضيه(س) تناول نموده ، و از دست پسر عموى پيغمبر، اميرالمؤ منين (ع) غذا و خوراك خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاكيزه ، و با سعادت و نيكبختى ، و پرورش يافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاكدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشيده شده ، و پنج تن اصحاب كساء به تربيت و پرورش و تعليم و آموختن و تهذيب و پاكيزه گردانيدن او قيام نموده و ايستادگى داشتند، و همين بس است كه مربى و مؤ دب و معلم او ايشان باشند.(2)

گريه جبرئيل بر مصايب زينب (س)

روايت شده است كه پس از ولادت حضرت زينب (س)، حسين (ع) كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد: ((خداوند به من خواهرى عطا كرده است )). پيامبر(ص) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (ع) پرسيد: ((براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟)).< p/> پيامبر(ص) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود.))

تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (ص) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض ‍ كرد: ((اين دختر (زينب ) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد.))

پيامبر (ص) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (س) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س) از علت آن پرسيد. پيامبر (ص) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بيان كرد.

حضرت زهرا (س) پرسيد: ((اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (س) گريه كند كيست ؟ پيامبر اكرم (ص) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع) گريه مى كند))(3)

بشارت تولد زينب و گريه على (ع)

ویژه نامه,حضرت زینب,زینب,ولادت حضرت زینب,ویژه نامه ولادت حضرت زینب,ویژه نامه حضرت زینب,گریه پیامبر,روز پرستار,حرم حضرت زینب,روایت از حضرت زینب

هر پدرى را كه بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گرديد، جز على بن ابى طالب (ع) كه ولادت هر يك از اولاد او سبب حزن او گرديد.

در روايت است كه چون حضرت زينب متولد شد، اميرالمؤ منين (ع) متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين (ع) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده

اميرالمؤ منين (ع) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديده هاى مبارك به رخسار همايونش جارى شد. چون حسين (ع) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصيبت و سبب حزن و اندوه پدر گرديد، دل مباركش ره درد آمد و اشك از ديده مباركش بر رخسارش جارى گشت و عرض كرد: ((بابا فدايت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گريه مى كنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست ؟))

على (ع) حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور ديده ! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.))كه اشاره به واقعه كربلا مى كند. همين بشارت را سلمان به پيغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گرديد.

چنان كه در بعض كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت . آن حضرت بگريست و فرمود: ((اى سلمان جبرييل از جانب خداوند جليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود، الخ ))(4)

نامگذارى زينب از طرف خداوند

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

شهدا

28 بهمن 1393 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه
 
 
 

دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم گذشتیم …

آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز…

دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز تلاش می کنیم ناممان گم نشود …

جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد …

آنجا روی درب اطاقمان می نوشتیم : یا حسین فرماندهی از آن توست، اینجا می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید …

الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم

و بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم

و آزادمان کن تا اسیر نگردیم …

خدایا کمکمان کن از کسانی نباشیم که عکس شهدا را می بینند وعکس شهدا عمل می کنند .

 1 نظر

در محضر عارفان

27 بهمن 1393 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه

به حسب ظاهر ،ما هیچ کمبودی نداریم مگر علم وعمل .اگر علم وعمل باهم شد ،دیگر کمبودی نیست .چرا ؟به علت اینکه “والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا"یعنی:وکسانیکه در راه ما تلاش کردند ،حتما آنان را به راه های خود هدایت می کنیم (عنکبوت /69)اگر کسی هر چه می داند زیر پا نگذارد ودر هر چه نمیداند توقف واحتیاط کند تا زمانی که بداند ،کار تمام است.

                                                                                     آیت الله بهجت رحمه الله علیه    

 نظر دهید »

تلنگر،داستان خانه ما

26 بهمن 1393 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه

یا رب

داستان خانه ی ما

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده می کرد.
یک روز او با صاحبکار خود موضوع را درمیان گذاشت.
پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند.
صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند ، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد.
سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.
نجار در حالت رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود.
پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود.
برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد.
او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد.
صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد.
زمان تحویل کلید ، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!
نجار ، یکه خورد و بسیار شرمنده شد.
در واقع اگر او میدانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتر و تمام مهارتی که در کار داشت را برای ساخت آن بکار می برد.
یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد.

این داستان ماست.
ما زندگیمان را میسازیم. هر روز میگذرد.
گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم.
اگر چنین تصوری داشته باشید ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود میکنیم. فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم، ممکن نیست.
آری ، درست است .
شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود.
یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود.


مراقب سلامتی خانهای که برای زندگی خود میسازید باشید.

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 90
  • 91
  • 92
  • ...
  • 93
  • ...
  • 94
  • 95
  • 96
  • ...
  • 97
  • ...
  • 98
  • 99
  • 100
  • ...
  • 108
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

معاونت پژوهش حوزه علمیه الزهراء سلام الله علیها ارومیه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • شهدا
  • آموزش پژوهش
    • انواع تحقيق
    • مراحل تحقيق
    • طرحنامه تحقيق
    • تحقيق در مورد سخن چيني
    • تحقيقي در غيبت
    • مقاله نويسي
    • انواع مقالات علمي
    • اخبار پژوهشي
    • [جلسه شورای پژوهش
    • آموزش فناوری وتکنولوژی
  • دانلود کتاب و نرم افزار
    • با خاندان وحي
  • تحقيقات پاياني
    • چكيده تحقیقات
    • موضوعات جديد
  • مناسبتها
    • هفته كتاب وكتاب خواني
    • اربعين حسيني
    • هفته پژوهش
  • دلنوشته هاي طلاب
    • زينب سلام الله عليها وياد دوران
    • زندگي مهدوي
  • خلوت با خدا
    • تلنگر
    • گام ها ي شيطان
  • پژوهشگر مطلوب
  • ولادت امام موسي كاظم (ع)
  • مونس یار
  • تربیت واخلاق
    • عمومی
  • در محضر عارفان
  • در محضر عارفان
  • #آیینه خدا
  • معرفی کتاب
  • سی روززسی ایه

آمارگیر وبلاگ

کاربران آنلاین

  • مرضيه بني اسد آزاد
  • نورفشان

بهترین وبلاگ ها

  • نورفشان
  • فرهنگی
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور
  • مصباح
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس