معاونت پژوهش حوزه علمیه الزهراء سلام الله علیها ارومیه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تلنگر

20 اسفند 1393 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه

 system

میخواهم از system وجودت حرف بزنم.همان سیستمی که روزی چند قالب برایش ویرایش میکنی.

روزی پاره

روزی وصله دارروزی گشادروزی تنگ

همان که منتظری ببینی جاستین و شادمهر امروز کدام را برایت انتخاب کرده اند.

میخواهم از سیستم وجودت بنویسم که هنوزم که هنوزه کاراکتری به اسم"به یاد خدا بودن” برایش تعریف نکرده ای.

همان سیستمی که ویروس ها فرایش گرفته اند و تو عین خیالت نیست و به کارت ادامه میدهی و try again میزنی تا راه دیگر برای گناه کردن پیدا کنی!!!

میخواهم از تو بنویسم که وقتی ویروس هایت زیاد میشوند و کارت رو به راه نمیشود به یاد خدا میافتی و دکمه ی restart میزنی!! زندگی دوباره شروع میکنی و با خود میگویی که من دیگر عوض شده ام !! فقط برای اینکه دوباره ان پیغام error زندگی ات را نبینی میگویی fire wall وجودم خیلی قوی است و نه شیطان و نه هیچ هکری به وجودم نمیتوانند حمله کنند، اما باز هم دلت میخواهد ازاد باشی و با فیلتر شکن filterr هایی که تنت هستند و جودت را saport میکنند بشکنی تا ببینند اندامت را فقط برای چند لحظه.! و یادت میرود که روزی ویروس ها hard ات را نابود کرده بودند و یادت میرود که لحظه ای خاطراتت را حتی به بهانه ی تجربه هم که شده recavery کنی.نمیدانم کجایش برایت دلنشین است که فقط برای اینکه یک مردمک سیاه دنبالت راه برود حاضری هم خودت و هم وطنت را در جنگ نرم ، نرم نرم بفروشی؟؟!!!!!چرا کاری میکنی که روزی دلت بخواهد دکمه ی end now خودت را فشار دهی؟تا از دست ویروس هایت خلاص شوی؟ چرا خودت را scan نمیکنی و نمیفهمی که ارزوی تو و ارزوی همان دختر تو ترانس روبه رویی ، شده خاطراتی تلخ برای بعضی ها.

چرا وقتی خدا دلت را on میکند و به تو کمک میکند off میشوی و با خدا chat نمیکنی؟باور کن up date شدن کار سختی نیست.!برای یک بار هم که شده دکمه ی continue گناه را فشار نده و cancel را بزن تا به ان مرد نشان دهی که تو هم میتوانی در جنگ پیروز شوی.

مگر همیشه نمیگفتی کاش در جبهه ی جنگ جایی برای زن ها هم بود.

اکنون جنگ زن هاست و مردها یاری رسان تو هستندنشان بده که تو هم میتوانی پیروز باشی و با موفقیت windows خود را نصب کنی.

پس قبل از اینکه خدا windows ات را با کلی گناه بپراند ودچار مرگ ناگهانی شوی به فکر scan کردن ویروس هایت بیافت.

 

 1 نظر

تلنگر،داستان خانه ما

26 بهمن 1393 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه

یا رب

داستان خانه ی ما

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده می کرد.
یک روز او با صاحبکار خود موضوع را درمیان گذاشت.
پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند.
صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند ، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد.
سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.
نجار در حالت رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود.
پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود.
برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد.
او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد.
صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد.
زمان تحویل کلید ، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!
نجار ، یکه خورد و بسیار شرمنده شد.
در واقع اگر او میدانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتر و تمام مهارتی که در کار داشت را برای ساخت آن بکار می برد.
یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد.

این داستان ماست.
ما زندگیمان را میسازیم. هر روز میگذرد.
گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم.
اگر چنین تصوری داشته باشید ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود میکنیم. فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم، ممکن نیست.
آری ، درست است .
شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود.
یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود.


مراقب سلامتی خانهای که برای زندگی خود میسازید باشید.

 

 

 نظر دهید »

تلنگر

19 بهمن 1393 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه

 

 

پیرزنی در خواب , خدا رو دید و به او گفت :
خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟
خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت .
پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد.
رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت.
سپس نشست و منتظر ماند.
چند دقیقه بعد در خانه به صدا در آمد .
پیر زن با عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود .
پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد
پیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست.
نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا در آمد. پیر زن دوباره در را باز کرد.
این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد .
پیر زن با ناراحتی در را بست و غرغر کنان به خانه بر گشت
نزدیک غروب بار دیگر در خانه به صدا در آمد .
این بار نیز پیرزن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد .
پیر زن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیر زن را دور کرد.
شب شد ولی خدا نیامد پیرزن نا امید شد و رفت که بخوابد و در خواب بار دیگر خدا را دید .
پیرزن با ناراحتی گفت:
خدایا مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی اومد ؟
خدا جواب داد :
بله من سه بار آمدم و تو هر سه بار در را به رویم بستی…………

 1 نظر

تلنگر،حجاب

15 بهمن 1393 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه


دلیل عرفانی بسیار زیبا در مورد حجاب از استاد صمدی
کل عالم و مقام عصمت عالم اگر به صورت يک شکل و يک بافت و صورتي در بيايد، قهراً به بافت انسان در مي آيد . همانطور که قوه خيال، حقايق آنسويي را مطابق با مناسباتي که بينشان است، با اشکال اين سويي براي انسان پياده مي کند، قوه خيال عالم، عصمت نظام عالم را در نشئه طبيعت به صورت انسان شکل مي دهد و چون عصمت بيشتر با اسم شريف (الباطن) سازگار است، لذا به صورت زن شکل مي دهد، نه صورت مرد . چون مرد بيشتر با اسم ( الظاهر) و زن بيشتر با اسم شريف (الباطن) در ارتباط است . لذا همان مقام اسم شريف (الباطن ) آمده در شريعت و براي زن به صورت حجاب مطرح شده است
اين حجاب در حقيقت صفت خدا داشتن زن است، خداوند هم محجوب است. خودش فرمود: ((از پشت هفت هزار حجاب داريد من را مي بينيد ))اگر عدد را بالاتر ببرد باز هم حق است .
نه اين که دين اگر به زن مي گويد(( تو حجاب را نگه داشته باش )) اين العياذ بالله جسارت به زن است اين در حقيقت يک احترامي به زن است . به او مي گويد :((چون تو مطابق اسم شريف ((الباطن )) الهي پياده شده اي، ما نمي خواهيم که تو در معرض ديد هر کسي قرار بگيري، لذا محجوب باش. بگذار اگر ديگران مي خواهند تو را ببينند از پشت حجابها ببينند)) اين حجاب برگرفته از حجاب حق است، لذا حجاب دژ زن است، چه اينکه براي خداوند دژ است. فرمود هر چه کوشش کنيد نمي توانيد حقيقت غيبيه ذات مرا ببينيد، آنقدر محجوبم، آنقدر در حجابم، هر چه کوشش کنيد و حجابها را خرق کنيد و پاره کنيد باز هم همچنان مرا در پشت حجاب بايد ببينيد. هرگز من کشف تام نمي کنم، حتي در قرآن هم کشف تام ذاتي نکرد. قر آن هم اگر چه خدا را به ما معرفي کرد، اما يا با الفاظ يا با معاني يا با صور. هم الفاظ حجابند و هم معاني و هم صور حجابند. از پشت حجاب ها خدا خود را معرفي کرد و الا حق آنطوري که حق است، براي خلق جلوه نمي کند، که اگر بخواهد بکند لازمه جلوه گري حق براي خلق بساط خلق را جمع کردن است .
زن تا موقعي که در حجاب است، حق است؛ موقعي که از حجاب در آمده است وجهه ي خلقي پيدا مي کند. وقتي وجهه ي خلقي پيدا کرد، ديگر تواناييش شکسته مي شود . اين است که حجاب براي زن يک احترام است که زن بيشتر شبيه به خداوند شود. و اگر مي خواهند ((عصمت اعظم )) را به صورت شکل زني در بياورد، ظاهراً به بهترين شکل در مي آورد که بهتر و زيباتر از اين چهره در نظام هستي پيدا نمي شود . لذا مشابه چهره جناب صديقه طاهره در عالم هرگز زني پيدا نمي شود، چه اينکه مشابه چهره پيغمبر و اميرالمومنين هرگز در عالم پيدا نمي شود .
حال که اين عصمت کبراي الهي را در حضرت صديقه طاهره تجلي کرده است او آنچنان در حجاب قرار مي گيرد که فقط امير المومنين لياقت ديدار همچنين جمالي را خواهد داشت . که به او گفتنند :((زهراي عزيز اگر علي ابن ابيطالب نبود براي تو هرگز در عالم کفوي پيدا نمي شد )) چون زن وشوهر بايد کفو هم ديگر باشند.

 نظر دهید »

خلوت با خدا.تلنگر

16 آذر 1393 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه

تلنگر!
________________________________________
باید بگویم زود بنویسد و خودم قابش کنم و بدهم شیشه بیندازند روی قاب تا خاک نگیرد نقطه های یای یرایش؛ و بعد بزنم روی دیوار اتاق تا هی نگاهم به آن بیفتد و تلنگری باشد برای مراقبت روی حرف‌هایم، کارهایم، لبخندها و اخم‌هایم و همه چیزم. اصلاً عیدی امسالم به این خانه، به دیوار سفید و یکدست اتاق این تابلو خط باشد که زیبا اما تکان دهنده است…
________________________________________
الم یعلم به ان الله یری
آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند!؟
سوره مبارکه علق، آیه 14

کتاب‌ها می‌نویسند:

ادامه »

 1 نظر
  • 1
  • 2
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

معاونت پژوهش حوزه علمیه الزهراء سلام الله علیها ارومیه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • شهدا
  • آموزش پژوهش
    • انواع تحقيق
    • مراحل تحقيق
    • طرحنامه تحقيق
    • تحقيق در مورد سخن چيني
    • تحقيقي در غيبت
    • مقاله نويسي
    • انواع مقالات علمي
    • اخبار پژوهشي
    • [جلسه شورای پژوهش
    • آموزش فناوری وتکنولوژی
  • دانلود کتاب و نرم افزار
    • با خاندان وحي
  • تحقيقات پاياني
    • چكيده تحقیقات
    • موضوعات جديد
  • مناسبتها
    • هفته كتاب وكتاب خواني
    • اربعين حسيني
    • هفته پژوهش
  • دلنوشته هاي طلاب
    • زينب سلام الله عليها وياد دوران
    • زندگي مهدوي
  • خلوت با خدا
    • تلنگر
    • گام ها ي شيطان
  • پژوهشگر مطلوب
  • ولادت امام موسي كاظم (ع)
  • مونس یار
  • تربیت واخلاق
    • عمومی
  • در محضر عارفان
  • در محضر عارفان
  • #آیینه خدا
  • معرفی کتاب
  • سی روززسی ایه

آمارگیر وبلاگ

کاربران آنلاین

  • زفاک
  • نویسنده محمدی

بهترین وبلاگ ها

  • فرهنگی
  • نورفشان
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور
  • مهنــا
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس