الوداع
ماه شعبان المعظم شد تمام
از افق کم کم نمایان شد صیـام
سفره شعبـان دگـر برچیـــده شـد
تا هلال مــاه رحمت دیـــده شــد
ماه شعبان ماه ختـــم الانبیاست
مــاه مـیلاد معـز الاولیـاست
رفت ماه حضرت ختـــــمی مآب
چشم گردون از فراقــــش پر زآب
میرود شعبان مـه پاک رســـول
مــاه گل های گلستـان بتـول
دوریش برما بســی دشــوار باد
هر کجا رفتی خدایــش یار باد
می¬رسد سال دگر باعشــــق وشور
ماه شعبان ماه رحمت ماه نور
لیک عمــر ما شود روزی تمـام
چون دهد پیک اجل بر ما پیـام
پس بیــا قدر مـه شعبــان بدار
تا که هستی زنده ای پرهیزگار
می¬رسد اینک ببین مـاه صیـــام
ماه توبه ماه محبوب صیـام
می وزد بوی دل انگیز نســـیم
خیز در کوی هوالهـو شو مقیــم
ای گنه کـار به دام افتـاده خیـز
اشک حسرت بر در این خانه ریـز
می¬دهد راهت خــدای چاره ســاز
می کند درب سرایش بر تو باز
از ندامت اشک خود جاری نما
تا سحرگاهان سویش زاری نمـــا
دست ابلیس و شیاطین بستـــه است
روزه دار از دام شیطان رسته است
درب توبـه باز باشد این زمان
رو نمـــا ای دل بسوی آسمـان
صبحگاهان در قیام و در رکـوع
کن تضرع با خضوع و با خشــوع
پشت این در شو مقیم و در بزن
گو به صاحب¬خانه بر من سربـزن
صاحب این خانه باشد ذوالـکرم
مقدم مهمان بدارد محتـــرم
ربنـا انـا سمعنــا از سمـا
میرسد بانگ منادی بهر مــا
ربنا اغفر لنــا آید به گوش
دیگ رحمت آمده اینک بجــــــوش
خیز و ازاین فیض رحمانـــی بچش
بـر معاصی خط بطلانــــی بکـش
گر در این مه توبه ات گردد قبول
هم خدا خشنود گردد هم رســـــول
من که بینوایم ندارم توشه ای
شاید از این مـــه بچینم خوشه ای