خلوت با خدا -سخنراني شيطان
سکانس دوم: سخنرانی شیطان در پیشگاه خداوند
بعد از سخنرانی اول و بعد از اینکه فضیلتهایی برای خود بیان کرد که در حقیقت فضیلت و ملاک برتری واقعی نبودند و به خاطر غرور و تکبری که در این سخنرانی از خود نشان داد این بار از مقام و منزلتی که داشت نزول کرد و بعد از اینکه با فرمان الهی مبنی بر :
(قالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ فرمود: «از آن [مقام] فرو شو، تو را نرسد که در آن [جایگاه] تکبّر نمایی. پس بیرون شو که تو از خوارشدگانی)
وقتی از مقام خود با نزول مواجه شد، در اینجا لب به سخن باز کرد و در یک سخنرانی دیگر خواستههای خود را از خداوند متعال درخواست کرد و گفت:
(قَالَ فَأَنظِرْنِی إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ گفت: «مرا تا روزی که [مردم] برانگیخته خواهند شد مهلت ده»
و در فرازی دیگر از سخنرانی خود انسانها را با نگاه حقارت نگاه میکند و با این گاه حقارت آمیز درخواست خود را از خداوند میکند و به خداوند عرضه میدارد : (قَالَ أَرَأَیْتَکَ هَـذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ لأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إَلاَّ قَلِیلاً (سپس) گفت: به من بگو این کسی که او را بر من بزرگی و شرافت بخشیدی (برای چه بود؟) سوگند باد که اگر مرا تا روز قیامت (که آخرین مدت حیات نسل اوست) مهلت دهی همه اولاد او را- جز اندکی- لجام خواهم زد . (و گمراهشان خواهم کرد)
و در اینجا از خداوند خواست که او را مهلتی بدهد که هدف از این درخواست را در سکانسهای دیگر از سخنرانی خود بیان میکند و خداوند نیز با درخواست او موافقت کرد و فرمود:
(فانک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم: فرمود: «در حقیقت، تو از مهلتیافتگانی)
شیطان به خاطر یک صفت ناپسند همه ارزشهای خود را از دست داد این بار در سخنرانی متفاوتی قصد دارد که آدم علیهالسلام را فریب دهد و به همین خاطر در مکانهای مختلفی به سراغ حضرت آدم و حوا میآید تا اینکه آن دو را با حرفهای خود فریب دهد