دعایم کن
27 مرداد 1395 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه
دعایت می کنم مولا دعایم کن
دعایم کن که تنهایم نه روی دیدنت دارم نه سویت راه پیمایم
ذعایم کم که بر گردم به دنیا سخت دل بستم
الا ای نازنین آقا
به هر عهدی که بر بستم
چه زود آن عهد بشکستم
خجل از روی تو مولاچه دلتنگم
تو ای سا لار خوبیها دعایم کن
دعایم کن که بر گردم چه سخت است از تو دل کندن
چرا پای گناه این دل تورا از یاد می گیرد
تو آگاهی به من مولا
که من تنها وپردردم .دعایم کن
ولی با این همه عصیان ،یقین دارم تو مولا دل به من داری
که من هرچند وقتی را
به گاهی ،لحظه ای یاد تو می گیرم
به وقت رویت گلها
به صوتوشور بلبلها
تورا دریاد میدارم
توهم بر من دعا فرما.دعایم کن