دنیای تو مجازی از دنیای من....
یه روز توی پارک نشسته بودم داشتم تو گوشی تلگرامم را چک میکردم….
یه پسر پنج شش ساله اومد گفت :یه ادامس میخری ؟؟
گفتم همراهم پول کمه ولی می خواهی بشین کنارم الان دوستم میاد میخرم.
گفت :باشه ونشست…
بعد مدتی گفت :داری چکار میکنی ؟؟
گفتم :تو فضای مجازی می گردم.
گفت :اون دیگه چیه ؟
خواستم جوابی بدم که قابل درک یه بچه پنج شش ساله با شه .گفتم:فضای مجازی جایی هست که نمیتونی چیزی را لمس کنی ولی تمام رویاهاتو انجا می سازی ……
گفت:فضای مجازی را دوست دارم منم زیاد میرم.
گفتم مگه اینترنت داری؟؟گفت :نه…..
بابام زندانه من نمیتونم لمسش کنم ولی دوستش دارم…
مامانم صبح ساعت شش میره سر کار شب ساعت ده میاد که من می خوابم نمیتونم ببینمش ولی دوستش دارم…
وقتی داداشی گریه میکنه نون میریزم تو آب ،فکر میکنه سوپ هست .سوپ نخوردیم ولی دوستش دارم ..
من دوست دارم درس بخونم دکتر بشم ولی نمی تونم مدرسه برم باید کار کنم.
مگه این دنیای مجازی نیست؟؟؟؟؟
اشکامو پاک کردم ….نتونستم چیزی بگم
فقط گفتم اره عزیزم دنیای تو مجازی تر از دنیای من هست…….
اندکی تا مل زیاد وقتمون را نمیگیره……