معاونت پژوهش حوزه علمیه الزهراء سلام الله علیها ارومیه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دوای درد شما اینجاست..........

16 آبان 1394 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه

 

دختری بود که در خانواده بسیار مرفه بزرگ شده بود .بی بند وباری  پدر ومادر ومحیط زندگی روحش را نیز مانند یک شیطان سیاه کرده بود وخود را آلوده به بسیاری از کناهان ومعصیت ها کرده بود .روز ها وشب ها می گذشت واو تنها به فکر رسیدن به امیال نفسانیش بود.تا اینکه مشکل بزرگ دامن گیرش شد .چند سال بعد از ازدواج خداوند به اوفرزندی عطا کرد ،فرزند مبتلابه بیماری شد که روز به روز حالش وخیم می شد.هرچه تلاش برای بهبودی اوکردفایده ای نداشت حتی از پزشکان خارجی وبیمارستان های خارجی استفاده کرد اما جواب همه منفی بود.

یک روز در خیابان چشمش به یک روحانی افتاد .پیش خود فکر کرد از او کمک بخواهم ،سر ووضعش آن قدر بد وناهنجار بود که جرات جلورفتن وصحبت کردن رانداشت .قدری سرووضعش رادرست کردورفت جلو..مشکلش راگفت واز روحانی در خواست راهنمایی کرد،آن عالم بزرگوار قرآنی راکه همراه داشت باز کرد وگفت :دوای درد شما در این آیات قرآنی می باشد .شما این آیات را هرشب باتوجه ودقت در معنایش بخوانید ان شاالله مشکلتان حل خواهد شد .قرآن را گرفت دید نوشته سوره نور…………………

شب وضوگرفت وبه اتاق خلوتی رفت.قرآن را همراه خود به اتاق برد،یک لحظه فکر کردکه  یک عمر است از قرآن دورو یک عمر از خدا وحقایق دور بود.حال با چه رویی به دامن اووکلامش باز گردم؟

به هر حال قرآن راباز کرد ومشغول خواندن وتامل در آیات قرآن شد .فضای معنوی برایش ایجاد شده بود که فکر می کرد در زمین نیست .چنان آیات قرآن اوراتکان داده بود که ازخود بی خود شده بود آنقدر اشک ریختوبرعمربرباد رفته اش تاسف خورد که که از حال طبیعی خارج شد.

یک عمر به خدا پشت کرده بودوگناه ومعصیت کرده بود.همان شب تصمیم گرفت به دامن قرآن واهل بیت باز کردد.

از مسائل فقهی واسلامی چیزی نمی دانست ومثل یک انسان نابینا که در که در محیط تازه قرار گرفته بود ونیاز به راهنما داشت .اما آیات چنان در اواثر گذاشته بود که یاس وناامیدی نتوانست اورا به زمین بزند.

آری …از وقتی که شروع به اصلاح خود وتزکیه نفسش بر آمد روزبه روز حال فرزندش به بهبودی گراییدوعجیب تر اینکه همسرش که تغییر روحی ورفتاری اورادید از خواب غفلت بیدار شد واونیز راه سعادت وخوشبختی رادرزیز سایه الطاف خداوندی در پیش گرفتند

 نظر دهید »

درددل با امام زمان

14 آبان 1394 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه

درد دل با امام زمان

گفتم شبی  به مهدی اذن نگاه خواهم                                گفتا که من هم از تو ترک نگاه خواهم

گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم                                 گفت ازفراق یاران من نیز بی قرارم

گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم                                 گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم

گفتاکه یاورانت مظلوم هر دیارند                                        گفتا مرا ببینید مظلوم هر دیارم

گفتم که شیعیانت در رنج ودر عذابند                                  گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم

گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو                                   گفتا که من شب وروز در انتظار یارم

گفتم به شیعیانت آیا پیام داری                                         گفتا که گفته ام من هر لحظه در انتظارم

گفتم که ای امامم از ما چرا نهانی                                     گفتا به چشم محرم،همواره آشکارم

گفتم به چشم انوار آیا که پا گذاری                                    گفتا که شستشو ده شاید که پا گذارم ………

 

 نظر دهید »

توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند

13 آبان 1394 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه


روزی به اتفاق یکی از دوستانم که دانشجوی رشته زبان وادبیات فارسی بود درکلاس درس فنون بلاغت وزیبا شناسی سخن یکی از استادان مجرب دانشگاه حاضر شدم.
کلاس سراسر جمعیت بود.کلام وگیرای استاد به سینه های سرد اما مشتاق حاضران حرارت می بخشید استاد هر نکته را که می گفت شاهد مثالی از گنجینه متون کهن فارسی می آورد،تا این که ذیل یکی از مباحث معانی مثالی از خواجه حافظ شیرازی آورد که:مشکلی دارم زدانشمندان مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند
تا استاد این بیت را خواند یکی از دانشجویان گویی که بارها بارها این سوال در ذهنش تکرار شده باشد فرصت را برای یافتن پاسخ مغتنم دانسته وبی درنگ پرسید :استاد ،واقعا چرا ؟استاد روبه دانشجو کرد وبا تعجب جواب داد :چی ؟ چرا منظورتان چیست ؟دانشجو گفت:چرا توبه فرمایان خود توبه کمتر می کنند؟مثلا همین آخوند ها که بالای منبر می روندومردم رابه تقوا وپارسایی دعوت می کنند ،چرا خود توبه کمتر می کنند ؟اول خودشان رادرست کنند ،بعد….
صدای همهمه وخنده در کلاس پیچید واستاد در حالی که با جدیت قدم می زد واز به هم ریختن نظم کلاسش چندان راضی نبود روبه دانشجو کرد وگفت :من اگر نیک واگر بد توبرو خود را باش
که گناه دگران برتو نخواهند نوشت
استاد درس را باجدیت ادامه داد وکلاس دوباره آرام شد،من کمی خود م را جمع جور کردم . البته دانشجویان نمی دانستند که طلبه هستم وبه طور آزاد در کلاس حضور پیدا کرده ام .بسیار ناراحت شده بودم ،دیگر نمی فهمیدم استاد چه می گوید گاه م ی دیدم که استاد پای تخته می رود وچیز هایی می نویسد ومی گویدولی من ذهنم در جستجوی یافتن پاسخی برای سوال آن دانشجومی کردم تا شاید جوابی بیابم.
چرا این جماعت فکر می کنند توبه فرمابان کمتر توبه می کنند؟چرا فکر می کنند کسانی که به توبه دعوت می کنند انسان های عاصی وگنهکارند وبه قول معروف عالم بی عملند وزنبور بی عسل وخانه بی درند وکبوتر بی پر .براستی اشکال کار کجاست؟
به هر ترتیب استاد پس از پایان ساعت درس کلاس راترک کرد.دقایقی بعد همان دانشجودوباره بحث را آغاز کرد ومی گفت چرا ما با اعمال ورفتار دیگران کاری نداشته باشیم وبه خود توجه کنیم ولی دیگران دائما برای اعمال ورفتار وکردار ما برنامه بریزند و…اگر آنان مصلحان جامعه اند پس اول باید خود را اصلاح کنند .اصلا مگر نه اینست که همه ما اعضایی از پیکر جامعه مان هستیم .
گوشه ای از درددل همکلاسی ام باز شد که روحانی عالمی را می شناسد که در یکی ازمناطق مرکز ی شهر تهران امام جماعت مسجدی نسبتا معرف است.
بافت جمعیتی این منطقه به گونه ای است که اکثر مردم از اقشار کم در آمدند وخانواده های با آبرویی که خیلی تلاش کنند وهنر مند باشند خرج ودخلشان یکی شود .این آقایی که از ظاهر امر وشواهد بر می آید از نوع لباس پوشیدنشان ساعت مچی فلان قیمتشان گوشی مبایلشان وماشین چندین میلیونیشان پیداست که الحمدلله مشکلات مالی ندارند ان شاءمحل کسبشان هم حلال بوده است .ولی همین حاج آقا وقتی بالای منبر می رود دائما مردم را به ذهد وپارسایی وقناعت دعوت می کند…
پس از اینکه گوشه ای از سفره دل پردردش رابرایمان باز کرد به او گفتم :دوست عزیز .صد البته روحانیت در مقابل جامعه مسئول است ومردم نیز باید انتقاد کنند اماحواسمان راجمع کنیم که وقتی انتقاد می کنیم همهرابا یک چشم نبینیم ویک طرفه به قاضی نرویم این خلاف منطق است که اگر یک یا دونفر را در اطرافمان در کسوت روحانیون دیدیم که آنگونه انتظار می رود عمل نمی کنند آن را با همه روحانیت تعمیم دهیم اگر از پزشکی خطایی سر بزند حق نداریم تمام پزشکان را زیر سوال بریم پس به هوش باشیم که در لباس انتقاد در پوستین دیگران نیافتیم .
البته هر توبه فرمایی لزوما نباید روحانی باشد که خداوند نیز خطاب به ما انسان ها می فرماید:(لم تقولون مالا تفعلون)اگر مادری به فرزندش می گوید دروغ نگو وخود دروغ می گوید سخنش اثری بر فرزند نخواهد داشت که رطب خورده منع رطب بکند ؟وشما که اهل ادب هستید حتما بهتر از من می دانیدکه تاکید حافظ نیز گذشته از انتقاد بیشتر به این نکته تربیتی است.
البته باید به این مهم توجه داشت که هر جا که گل است ،خار است وبه قول سعدی گنج ومار وگل وخار وغم وشادی بهمند.ولی استاد هم چندان بی راه نگفته که شما از سخن اوناراحت شدی که
من اگر نیکم وگر بد توبروراحت باش
که گناه دگران برتونخواهند نوشت
به هر حال پس از گفتگویی نه چندان طولانی ،دوست ما از مناظره دست برداشت وطریق مدارا گرفت .با اوخداحافظی کردم واز کلاس خارج شدم .در در راه پیوسته به این می اندیشیدم که انتظار مردم از این قشر که به نوعی نخبگان دینی واخلاقی جامعه اندخیلی بالاست حتی لغزش های کوچک شان نیز در جامعه بزرگ جلوه می کندبسیاری از اموری که برای دیگران مباح است استفاده اش برای یک طلبه وروحانی خوب نیست وچه زیبا گفته اند که:"حسنات الابرار سیئات المقربین “
خدا نکند روزی بیاید که رفتار وگفتار ما روحانیون وطلاب با اصول اخلاق وعرفیات اسلام منطبق نباشد.ومردم به علت ندانم کاری های ما از دین خداروی گردان شوند. پس اگر مرد راه عشقیم وقدم در این راه نهاده ایم ونام روحانی بر ما گذارده اند باید روحمان را پرورش دهیم نه علایق نفسانی مان را

 1 نظر

پند رفتار

11 آبان 1394 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه

اتوس به خیلی شلوغ نبود.فقط چند جوان به دلیل نبودن صندلی خالی،مجبور بودند راه طولانی شهرکی را ایستاده تحمل کنند.چیزی شبیه مسافرت بین شهری .در مسیر نظرم جلب حاج آقایی شد که در کنار پسر پنج یا شش ساله اش نشسته بود .ازنوع برخورد اوبا فرزندش خوشم آمده بود .ضمن اینکه سر به سرش می گذاشت ،از کلمات محبت آمیز ی استفاده می کردواو را شما خطاب می نمود .در یکی از ایستگاه ها پیرمردی سوار اتوبوس شد .حاج آقا بلافاصله برخاست وجایش را به اوداد.پیرمند با اکراه پذیرفت وبا تشکر نشست فرزند که دید پدر ایستاده ،از جایش بلند شد وبا اصرار پدر راراضی کرد بنشیند."پس هروقت خسته شدی بگومن بلند شم ،خوب"جمله ای بود که با لبخند به فرزند گفت .از مسافرین ردیف کناری یک نفر به اوگفت :خوب حاج آقا از همان اول بچه رابلند می کردی .

-من فقط می توانم از حق خودم بگذرم .صندلی بچه حق خودشه،به بهانه بچه بودن نمیشه از ش گرفت.

لبخندی همراه با تفکر رامی شد درصورت اطرافیان دید."احسنت،احسنت"پیرمرد کنار حاج آقا این را گفت ونگاهش رابه بیرون پنجره دوخت.

 نظر دهید »

خدایا چرا من

09 آبان 1394 توسط پژوهش حوزه علمیه الزهراء (س) ارومیه

نشسته بود وفکر می کرد.ناامید شده بود .زندگی اش به جهنم تبدیل شده بود روزی نبود که با همسرش دعوا نکند .حوصله بچه را نداشت .هرروز با ید از دید صاحب خانه مخفی می شد .چند ماه اجاره خانه اش عقب افتاده بود .کاروکاسبیش نمی چرخید .دیگر زندگی برایش سخت ونفس گیر شده بود از بی حوصلگی تلوزیون را روشن می کرد .نزدیک اذان بود.قرآن پخش می شد .به معانی آیات زیر نویس شده توجه کرد :

ومن اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا                 طه 124

هرکس از یاد من روی گردان شود،زندگی سخت وتنگی خواهد داشت .

گناه کردن از مصادیق بارز روی گردانی از خداوند است .گناهان اگر چه در آندنیا باعث عقاب وگرفتاری ماخواهد شد ،اما در زندگی این دنیا نیز آثار مخربی دارند.در روایات ،تمام گرفتاری های زندگی این دنیا را به گردن گناهان انداخته اند.اگر در گلستان روایات ائمه سیری داشته باشیم ،چیز هایی را از آثار گناه بر شمرده اند که ماهرروز با آنها دست وپنجه نرم می کنیم وغر می زنیم که چرا باید این گرفتاری داشته باشیم.اگر دخلمان به خرجمان نمی خورد ،باید کمی بیشتر فکر کنیم .چرا که امام محمدباقر علیه السلام می فرمایند:چون بنده گناه می کند روزی از اودور می شود .خیلی از وقت ها دعا می کنیم وانتظار داریم دعایمان مستجاب شود،اماهرچه منتظر می شویم ،اثری نمی بینیم .این هم از عواقب گناه است .امام محمدباقر علیه السلام می فرمایند :بنده از خداوند حاجتی را می خواهدوخداوند می تواند حاجت اورادر درمدت کم یا زیاد رواکند.اما بنده مرتکب گناه می شودواز فیض خدا محروم می شود.

گاهی چقدر بی حوصله ایم .نمازمان رابه زور می خوانیم .از عبادت هیچ لذتی نمی بریم .به حال کسانیکه با لذت عبادت می کنند غبطه می خوریم ازخود می پرسیم چرا ما اینگونه نیستیم ؟امام صادق علیه السلام این طور جوابمان را می دهد:

انسان در اثر گناهی که انجام می دهد از نماز شب محروم می شود.همانا کردار زشت در در دگرگون کردن صاحبش سریعتر از اثر چاقودر گوشت است “

وقتی چیزی را از دست می دهیم خیلی ناراحت می شویم به خدامی گوییم چرامن؟………چرانعمت رااز من گرفتی ؟غافل از آن که خدابخشنده تر از آن است که نعمتی راکه داده پس بگیرد.اماخودمان لایق آن نعمت نبودیم .امام صادق علیه السلام فرمودند:خداوند نعمتی را که به بنده داده از اوسلب نمی کند مگربنده گناه انجام دهد

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 71
  • 72
  • 73
  • ...
  • 74
  • ...
  • 75
  • 76
  • 77
  • ...
  • 78
  • ...
  • 79
  • 80
  • 81
  • ...
  • 87
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

معاونت پژوهش حوزه علمیه الزهراء سلام الله علیها ارومیه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • شهدا
  • آموزش پژوهش
    • انواع تحقيق
    • مراحل تحقيق
    • طرحنامه تحقيق
    • تحقيق در مورد سخن چيني
    • تحقيقي در غيبت
    • مقاله نويسي
    • انواع مقالات علمي
    • اخبار پژوهشي
    • [جلسه شورای پژوهش
    • آموزش فناوری وتکنولوژی
  • دانلود کتاب و نرم افزار
    • با خاندان وحي
  • تحقيقات پاياني
    • چكيده تحقیقات
    • موضوعات جديد
  • مناسبتها
    • هفته كتاب وكتاب خواني
    • اربعين حسيني
    • هفته پژوهش
  • دلنوشته هاي طلاب
    • زينب سلام الله عليها وياد دوران
    • زندگي مهدوي
  • خلوت با خدا
    • تلنگر
    • گام ها ي شيطان
  • پژوهشگر مطلوب
  • ولادت امام موسي كاظم (ع)
  • مونس یار
  • تربیت واخلاق
    • عمومی
  • در محضر عارفان
  • در محضر عارفان
  • #آیینه خدا
  • معرفی کتاب
  • سی روززسی ایه

آمارگیر وبلاگ

کاربران آنلاین

  • نورفشان

بهترین وبلاگ ها

  • نورفشان
  • فرهنگی
  • ندا فلاحت پور
  • صاحل الامر
  • مصباح
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس